سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های...
 
قالب وبلاگ

گاهی با خودم حرف میزنم.....??

به ثانیه ها و روز هایی که دارم می اندیشم.....??

دلم برای خودم میسوزد.....??

به رنج هایی که خانواده ام باعثش هستن ، فکر میکنم.......??

به سخت گیری های بی موردشان فکر میکنم.....??

به روز ها و ثانیه هایی که باید درکم کنن ولی نه تنها درکم نمیکنند بلکه با بی مهری تنهایم میگذارند ، فکر میکنم....??

آه خدای من!......??

آخر سر به یک نقطه میرسم??
نفس عمیقی میکشم و با خود میگویم : عیبی ندارد زندگی همیشه اینطور نخواهد ماند....??
درست لحظه ای که به حمایت های خانواده ام نیاز دارم با بی توجهی مرا تنها میگذارند??
ولی نمیدانند که برای رسیدن به هدف هایم فقط به کتاب و... نیاز ندارم .....آه خدای من ??
به محبت و توجهشان نیازمندم.....??

موهایم را خودم نوازش میکنم.....??

اشک هایم را با دستانم پاک میکنم......??

پنجره را کمی باز میکنم تا نفسی دوباره تازه کنم....??
به آسمان مینگرم..... غرق دوردست ها میشوم..??
نفسی میکشم....سرم را تکان میدهم تا دوباره همان دختر چند دیقه قبل شوم...... به خودم می آیم...??
کتاب زیستم را دوباره برمیدارم و با چشمان اشک آلودم ادامه ی گفتار را میخوانم تا شاید لحظه به لحظه به هدف هایم نزدیک شوم و همچون پرنده ای از قفس رهایی یابم??


[ پنج شنبه 99/10/11 ] [ 4:25 عصر ] [ fatemeh1023 ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 139
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 60874